اندیشـکده موعـود

اندیشـکده موعـود
تحلیل و بررسی سینمای غرب
قالب وبلاگ
این نگاه در بسیاری ازفیلم های قدیم تاریخ سینما در نوبت قبل دنبال شد از قرویولیس فرید زلانگ ، صحبت کردیم و همینطور از فیلم دکتر استرنج لا و به کارگردانی استنلی کوبر یک و فیلم مهمتر یاز این کارگردان با نام یک ادیسیه ی فضایی، ادامه بحث سینمای آخر الزمانی تکنولوژیک را در این نوبت پی می گیریم.
 
در سینمای آخر الزمان تکنولوژیک که هیچوقت این کابوس انسان معاصر را رها نکرد ما شاهد هستیم که انسان نسبتی را که با تکنولوژی دارد در واقع مشابه نسبتی می داند که زمانی خود با طبیعت برقرار کرده بود همانطور که خود را در یک نگاه کاملاً سکولار و مادی فرزند طبیعت می داند و معتقد است که بشر فرزند ناخلف طبیعت است و در حق طبیعت ظلم روا داشته است حالا فرزند ناخلف او (تکنولوژی) هم بر علیه انسان سر به شورش برداشته و شرایط زیستی بشر را بر روی کره زمین دچار فراز فرودهای جدی کرد و بشر در آغاز مواجه با یک آخر الزمان تکنولوژیک است. ؟؟ ترتیب است که تکنولوژی فرزند بشر، نسل بشر را بر کره خاک بر اندازد. این نگاه را در نوبت قبل مطرح کردیم و در این جلسه ابعاد بیشترئی از آن را به حول الهی باز می کنیم و امیدواریم که برای بینندگان مفید باشد در سینمای بعد از دوران جنگ سرد وقتیکه ما به سمت فیلم های آخر الزمان تکنولوژیک می رویم، ردپای سیالی این فیلم ها کمرنگ شده، بعد از پایان دوران جنگ سرد این سینما به نوعی فلسفی تر شد و پیام های خود را با زبان فلسفی بیان می کرد. یکی از فیلم های قابل اعتنای این سینما که به نوعی آخر الزمان تکنولوژیک را تصویر می کند، فیلمی است از کارگردان مشهورسینما آقای ریدلی اسکات به نام دونده بر لبه تیغ، دراین فیلم که با موسیقی بسیار زیبایی زینت شده ما شاهد انسان هایی هستیم که برای فرار از دست ربات های قاتل، ربات هایی که کمر بر قتل آدمی بستند.
 плакат фильма постер Бегущий по лезвию
باید یه جوری از خودشان محافظت کنند و حالا مامور می شوند که بعضی از این ربات های سرخود را شکار کنند و آۀن ها را از شکار انسان ها باز بدارند و این یاس فلسفی حاکم بر ذهن آدمی که من در کدام دنیا دارم زندگی می کنم؟ دنیای واقعی کجاست، دنیای مجاز کجاست؟ کجای این عالم واقعیت است و از کجا در واقعیت مجازی غوطه ور هستم؟! به چه چیزی می توانم اعتماد کنم و کدامیک از اینها سرابی است که تکنولوژی به چشم من عرضه می دارد. این مرز میان مجاز و واقعیت و شکسته شدن این مرز را ما دراین فیلم به وضوح می بینیم.
 تقریباً تمام این فیلم در شب می گذرد و فضای تخیلی را ترسیم می کند که در هوای سال 2017 و 2018 در لس آنجلس آمریکا قراراست می باشد. این فیلم در دهه 80 ساخته شده و طبعاً شرایطی را که دارد از سه دهه بعد نشان می دهد یک شرایط آخر الزمان تکنولوژیک است. همین نگاه رابه صورت بارزتر بعد از سال 2000 در مجموعه نابودگر می بینیم در مجموعه ی ترمیناتور و در اینجا این بار آقای جیمز کامرون دارد نشان می دهد و بالن های قاتلی را که در واقع نسل بشر را بر کره خاک می انداختند و تنها بازماندگان نسل انسان ها حالا قرار است که به نوعی در یک تصحیح مسیر تاریخی اشتباه بزرگ خود را که ایجاد تکنولوژی مخرب است. جبران کند در قسمت اول ترمیناتور شاهد هستیم که دنیا در یک انفجار عظیم اتمی از بین رفته و ربات های قاتلی که شکارچی انسانی هستند، بر روی زمین می گردند و بقایای انسان هایی را که از این انفجار جان به در بردند شکار می کنند.
плакат фильма Терминатор 2: Судный день
اسم این ربت ها، ترمیناتور یا نابود گر است. حالا انسان ها قرار است که چاره ای بیاندیشند و در یک تصحیح مسیر تاریخی اشتباه بزرگ خود را جبران بکنند. چگونه می توانند این کار را بکنند، سعی می کنند مدلی از تکنولوژی غیر مخرب را که از آن تکنولوژی ویرانگر در واقع عقب مانده تر است و به آن اندازه روز آمدنیست. ولی طبعاً به همان میزان هم از خطر و آسیب کمتری برخوردار است، این مدل از تکنولوژی رااز طریق تونل زمان به سالهای قبل بفرستند و در آنجا در واقع این مسیر به اشتباه پیموده را تصحیح کنند. از آنجایی که اولین اشتباه را مرتکب شدند و اختیار تصمیم گیری را از خود گرفتند و به ربات سپردند و ربات ها در قبلا سرنوشت بشر تصمیم گرفتند در واقع این نقطه اشتباه تاریخی را سعی می کنند که تصحیح کنند. ابتدا یک ربات شبه انسانی را به گذشته می فرتسند به حوالی دهه 70 و قرار است کودکی را این ربات محفاظت کند که در آینده به یکی از رهبران انسانی مبارزه با لشگر ربات ها تبدیل خواهد شد. برای اینکه او محفوظ بماند، یک بادی گارد از جنس فن آوری مفید و غیر مخرب برای او به چند دهه قبل فرستاده می شود، همین طور هم ربات های مخرب برای نابودی او که قرار است چند دهه بعد رهبر انسان های مبارزه کننده با ربات ها باشد.
ربات های کیلر یا قاتلی را که از فن آوری پیشرفته تری برخوردار هستند می فرستند تا این کودک را در گذشته بکشند تا در آینده نتواند رهبری مبارزه با ربات ها را عهده دار شود. در یک چنین جهانی که پر است از واقعیت های مجازی و مرز بین واقعیت و خیال و زمان در واقع می شکند، حالا قرار است انسان در تنازع بقای مرگبار با ربات هایی دست به گریبان بشود که بعضی از آن ها قرار است از او دفاع کنند و بعضی از آنها کمربه قتل او بستند و انسان نمی توانداین وسط تشخیص بدهد که کدام یک از اینها مفید است برای او و کدامیک مخرب و مرگبار است و نهایتاً بعد ازاینکه انسان به این مدرسد که   به چه مدل از فناوری می تواند تکیه بکند و از کدام مدل از فن آوری باید پرهیز کند، چون برای او تاثیر مرگبار دارد، ما شاهد هستیم در قسمت های بعدی یک نگاه گذشته نگردند انسان زندگی خود را مرور می کند و به اشتباه نخستین خود پی می برد. در آن روزی که تصمیم می گیرد اختیار را خود سلب کند و به مخلوق خود که ربات است بسپارد.
 مشابه این را در یم بیان فلسفی تر در مجموعه ماتریکس یا شبکه داریم. اینجا با انسانی مواجه هستیم که خودش در مواجه با عالم سایر در مواجه با عالم رایانه تبدیل به یک برنامه شده است. داستان ظاهری فیلم داستان زندگی انسانی است به نام توماس اندرسون که یک زندگی دوگانه دارد، در روها به نام توماس اندرسون برنامه نویس یک شرکت است و شب ها با نام مستعار نسئوهکری است که در واقع برنامه های کامپیوتری را هک می کند. از اینجاست که در واقع با یک گروهی آشنا می شود که در دنیایی به غیر از دنیای او ، از عالم مجازی که او نمی شناسد سراغ او را می گیرند، او را می ربایند و به عالم مجازی می برند.
The Matrix Reloaded
وقتی که به عالم مجازی رفت، تازه متوجه می شود که جای عالم محاز و عالم واقع عوض شده بوده است. آن چیزی که او را در ان می زیسته عالم مجازی بود واین جایی که به آنجا آورده شده عالم واقعی است وئ انسان هایی که او را به عالم واقع بر گرداندند زیر نظر شخصی به نام کاپیتان مورفی، انجام وظیفه می کنند و با امپراطوری مرگبار ماتریکس می جنگند، دلیل اینکه از او کمک خواستند را سوال می کند و متوجه می شود که قرار است او به عنوان یک متخصص رایانه در جنگ با امپراطوری پیچیده سایری ماتریکس از دانشش استفاده شود. او در واقع یک پارتیزان نرم افزاری است او یک پارتیزانی است که باید با این امپراطوری عظیم بجنگد. جال باست که در امپراطوری ماتریکس شبه ویروس های کشنده ای هم طراحی شده کمه از جنس فولاد و آهن هستند.
و انسان ها را تعقیب می کنند و می کشند و الئبته از جایی که فیلم متاسفانه با پیام های صهیونیستی و یهودی پیوند خورده، انسان ها در جستجوی آرمان شهری به نام زایان یا صهیون هستند و اگر به آنجا برسند تنها پایگاه باقیمانده برای انسان هایی است که همچنان آزاد باقی مانند و امپراطوری ماتریکس را در واقع اطاعت نمی کنند و طبعاً همه این امپراطوریه پیچیده در جستجوی شهر زایان است و در نبرد پیچیده ای که بین انسان ها و کامپیوتر ها در می گیرد، انسان ها متوجه می شوند که باید خودشان به ضمیمه انسان نیمه ربات تبدیل بشوند. شخصیت نئو به عنوان یک تکنسین حالا تبدیل به یک نیمه انسان نیمه ربات می شود. سوکت هایی به بدن او وصل می شود و اطلاعاتی را مشابه یک کامپیوتر و ؟؟ او منتقل می کند و انواع دانش ها را در مبارزه فرا می گیرد و از این دانش در مبارزه با امپراطوری ماتریکس استفاده می کند و به تدریج از رهبر گروه کاپیتان معروفی او خبره تر و کارآموزده تر می شود و نفر اولا انسان هایی می شود که با امپراطوری ماتریکس می جنگد. اینجا یک تسلیس رحمانی و یک تسلیس شیطانی را شاهد تصمیم، همکار زنی دارد به نام ترینیتی که همان معنای تسلیس را دارد که به آن کمک می کند و از آن طرف امپراطوری ماتریکس در یک نهاد سه گانه تسلیسی ، سه شخصیت مشابه می بینیم با عینک های تیره یک نقش را ایفا می کنند.
 Warner Brothers' The Matrix: Reloaded
و حالا نئوبا فن آوری هایی که آموخته تبدیل به یک مسیح مدرن شده پیامبری است که اینبار از بین خردمندان ، پرهیزگاران وبندگان صالح خدا انتخاب نشده، پیامبری است که از بین تدوریسین ها برگزیده نشده، او از بین تکنسین ها برگزیده شده تا نسل بشر را در مواجه با امپراطوری کامپیوتر مدیریت کند. امپراطوری ماتریکس همه چیز را بلعیده و رهبر مبارزه با او باید یک تکنسین باشد. در نگاه انسان سکولار و بریده از معنویت تنها چاره این است که باز از تکنولوژی به تکنولوژی پناه ببرد. از مدلئی از تکنولوژی آسیب رسان و مخرب به نوعی از تکنولوژی کم خطر تر و در واقع مفید تر پناه ببرد. انسان بریده از آسمان اینگونه خود را دارد تسکین می دهد. که اگر من اینقدر وابسته به فن آوری و تکنولوژی شدم که دیگر نمی توانم از آن منفصل بشوم ، احتمالا مدلی از این فن آوری هست که ضرر و آسیب کمتری برای من دارد و من می توانم به اتکا به این نوع از فن آوری با تکنولوژی مخرب ومرگبار مبارزه بکنم. این فضای تیره و شب زده ای که بر فیلم ماتریکس حاکم است، تقریبا 95% فضای فیلم در شب فیلمبرداری شده است و بقیه اش هم اگر از روز اثری هست، روز مجازیاست، دنیای مجازئی و عالم مجازی است که امپراطوری شب زده ماتریکس برای انسان ها ترسیم می کند، در واقع نور واقعی نیست که انسان می بیند، این در واقع نهیبی می زند به ذهن یک بیننده اهل تحقیق که تنسان مگر چه بلایی سر خودش آورده که این طور نگران سرنوشت خودش شده در مواجه با فن آوری مخرب روز؟! انسان چرا حرز میان واقعیت و خیال را اینطور گم کرده که حالا نمی داند آن چیزیکه می بیند، چه قدرش واقعیت دارد و چه قدرش خیال؟! عالم مجاز کجاست؟ و عالم واقع کجاست؟ چرا مجاز تبدیل به واقعیت شده است و واقعیت تبدیل به مجاز؟! دهها سوال فلسفی که برای انسان مدرن پیش آمده به دهن او نهیب می زند که چه شد که به اینجا رسیدم؟! مجای راه را به اشتباه پیمودم؟!
و به نظر می رسد پاسخ این همه سوال که در ذات خود سوالات ارزشمندی است بدرستی در این فیلم ها داده نمی شود. حداکثر در این فیلم ها می گویند تکنولوژی مخربی بوده اگر از او پناه ببری به فن آوری مفید، چاره ی کار را یافته ای اما چاره کار این نیست، چاره کار ایمان است. ایمانی کمه بشر مدرن از آن فاصله گرفت. ایمانی که به یک امر کاملاً شخصی و فردی تنزل پیدا داده شد و انسانها به عنوان یک قرض آرامبخش درونی به اون پناه بردند و تصور کردند که این ایمان فقط برای آن ها نقش دیازپام را ایفا می کند، نقش یک آرامبخش درونی است. تصور انسان مدرن این شر که تنها کاکرد ایمان در دوره معاصر می تواند این باشد که او را آرام کند، به او آرامش ببخشد و این آرامش را هم نه برای معنویت و عبارت بلکه برای التزاد بیشتر نفس، ثانسان مدرن طالب بود. انسان مدرن فکر می کرد که ایمان هم باید برای او یک التزاد نفسانی ایجاد کند. چیزی که در بسیاری از شبه عرفانهای کاذب شاهد هستیم، کارکرد معنویت شد ایجاد لذت و کیف بیشتری برای انسانی که می خواست متنعم بشود از همه سنسورهای التزادی جسماین و روحانی که در وجود او قرار داده شده بود. ایمان تا به جایگاه واقعی خود ارتقا پیدا نمی کرد و تا انسان مدرن، مومن حقیقی نمی شد و آن چیزی که زمانی از آن فاصله گرفته بود و آن مفهوم که با آن قهر کرده بود، این ایمان در وجود او تابانده نمی شد و به آرامش واقعی نمی رسید.
اما متاسفانه در این مدل از فیلم ها که آخر الزمان تکنولوژیک به پیش چشم بشر می آورد، شاهد هستیم که پاسخ درستی به این سوال بشر داده نمی شود، غیر از فیلم هایی که بر شمردم و حالا بسیاری از آن را دیده اند، ما مجموعه ترانسفور مرز را یا تغییر شکل دهندگان را طی سال های اخیر داشتیم باز موجودات رباتیکی که می توانند مدام تغییر شکل بدهند از شکل به شکل دیگر در بیایند و از صورتی به صورت دیگر وانسان در مواجه با آن ها در می ماند که اینها انسان هستند، ماشینند، چه هستند؟ و در نهایت قصد آن ها کشتن بشر است! فیلم فسیار مشهور، جنگ دنیاها به کارگردانی استیون اسپیلبرگ باز به همین ؟؟ اشاره می کند
плакат фильма Война миров
و این موجودات شبه رباتیک و موجودات تکنولوژیکی که کمر به قتل آدمی بسته اند و انسان در مواجه با آن در می افتد، سال ها در زیر زمین پنهان بوده اند و حالا از زیر زمین در آمدند و به اسنان حمله کنند البته ما در این جلسات نختسین بحث عمده داریم لایه های اول و دوم این فیلم ها را واکاوی می کنیم حتماً این فیلم ها در لایه های عمیقتر خود پیام های سیاسی دینی- فرهنگی و فلسفی عمیقتری را دارند. چیزی که از ین مدل فیلم به ذن مخاطب خطور می کند این سات که انسان از تکنولوژی ترسیده و چاره ی کار را پناه بردن به تکنولوژی می داند. مدلی از استعفاء فلسفی درانسان مدرن پیدد آمده است که زبان حال حکیم بزرگ و شاعر بزرگ ایرانی . مولوی در بیتی می گوید:
گفت من مستغی ام آبم کشد                گرچه می دانم که آبم کشد
حالا این را به تلفظ دیگر هم خواند. آنچه که مسلم است استعفاء تکنولوژی که بشر به آن دچار شده است از یک طرف مدام او را به سمت لایه های بالاتر و مدل های روز آمد تر فناوری فرا می خواند و از سوی دیگر او در مواجه بااین فن آوری های روز آمد تر، وحشت بیشتری را در خود احساس می کند و تنهایی بیشتری را و یاس فلسفی افزونتری را .اوحس می کند که مدام دردی و عطش در او تشدید می شود که در مواجهه بااین عطش به او آب و نمک می خورانند و از آب حقیقی محروم است. اینکه بشر در مواجه با تکنولوژی باید به پیامبران تکنوکرات پناه ببرد. پیام غلط دیگر این فیلم هاست و اینکه پیامبران اصیل الهی که مصلحان بشر بودند و مصلحان مرام بشریت بودند و آمده بودند تا انسان را به آن نسخه اولیه و نظری بشریت دلالت بکنند، در این فیلم ها جایشان مفقود است و کسانی جای آنها را گرفتند که تکنسین هستند و به همان زبان تکنولوژی، می خواهند به جنگ تکنولوژی بروند. در مجموع فیلم هایی متعددی در این باب ساخته شده است. که فقط می توانیم دراین برنامه از آن ها نام ببریم. فیلم دو فردی که طی سال های اخیر در این باب ساخته شد ویران شهر تکنولوژیکی که به دنبال یک فاجعه تکنولوژیک برای بشر به یادگار مانده وانسان ها باید در این جا یک زندگی اولیه و حشی وار را تجربه بکنند. فیلم روز هشتم فیلم توازن را شاهد هستیم و چند فیلم مطرح دیگر تاریخ سینما.
 

 


[ چهار شنبه 25 مرداد 1391 ] [ 1:53 ] [ امیر حسین دستان ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به این وبلاگ خوش آمدید.
نويسندگان
آرشيو مطالب
آبان 1394
مرداد 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 اسفند 1393 آذر 1393 مهر 1393 شهريور 1393 بهمن 1392 شهريور 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 تير 1390 خرداد 1390 آذر 1389
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 76
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 367
بازدید کل : 62593
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

<

لوگوی وبلاگ

اندیشکده موعود

social code
ایران رمان